عمومی ۱۴۰۲/۰۱/۰۴

عراق را با اوکراین مقایسه کنید واضح است که دوران برتری جهانی ایالات متحده به پایان رسیده است

قدرت واشنگتن به طور ناگهانی توسط چین با اعتماد به نفس تازه و ناآرامی در میان رهبران در جنوب جهانی تهدید می‌شود.

فرارو: جاناتان استیل؛ خبرنگار خارجی سابق گاردین و نویسنده کتاب “شکست: چرا عراق را از دست دادند” است. او از سال ۱۹۷۵ تا ۱۹۷۹ میلادی رئیس دفتر واشنگتن و از سال ۱۹۸۸ تا ۱۹۹۴ میلادی رئیس دفتر مسکو آن روزنامه و در فاصله ۱۹۷۹ تا ۱۹۸۲ میلادی سردبیر اخبار خارجی آن بوده است. او پس از بازگشت به لندن در سال ۱۹۹۴ میلادی پس از شش سال اقامت در مسکو جنگ کوزوو را در فاصله سال‌های ۱۹۹۸ و ۱۹۹۹ میلادی و سقوط “اسلوبودان میلوشویچ” در سال ۲۰۰۰ میلادی و تهاجم امریکا و بریتانیا علیه عراق را در سال ۲۰۰۳ میلادی پوشش داد و در سه سال پس از آن به طور منظم در بغداد ماموریت داشت. استیل با اولین سفرش به کابل در سال ۱۹۸۱ میلادی و در زمان اشغال شوروی به طور مرتب از افغانستان گزارش می‌داد. او تسلط طالبان بر پایتخت افغانستان در سال ۱۹۹۶ میلادی و همچنین فروپاشی آن در سال ۲۰۰۱ را پوشش داد. کتاب او تحت عنوان “ارواح افغانستان: میدان نبرد خالی از سکنه” سی سال تاریخ افغانستان را تحلیل کرده است. او یکی از اعضای تیم گاردین بود که اسناد ویکی لیکس در مورد افغانستان و عراق و همچنین اسناد وزارت خارجه را مورد تجزیه و تحلیل قرار داد. استیل در سال ۲۰۰۶ میلادی جایزه ویژه روزنامه نگاری مارتا گلهورن را به افتخار مشارکت‌های حرفه‌ای خود دریافت کرد. او در سال ۱۹۸۱ میلادی و بار دیگر در سال ۱۹۹۱ میلادی به عنوان گزارشگر بین المللی سال در جوایز مطبوعات بریتانیا انتخاب شد. در سال ۱۹۹۸ میلادی استیل جایزه گزارش خارجی عفو بین الملل را برای پوشش اخبار مرتبط با پاکسازی قومی در کوزوو دریافت کرد. در سال ۱۹۹۸ میلادی او برنده جایزه جیمز کامرون شد. کتاب “قدرت نرم در برابر قدرت سخت” نوشته او با ترجمه “محمد جواد هراتی” توسط انتشارات دانشگاه امام صادق به فارسی ترجمه و چاپ شده است.

به گزارش فرارو به نقل از گاردین، این یک تصادف مفید است که بیستمین سالگرد حمله غیر قانونی “جورج دابلیو بوش” و “تونی بلر” علیه عراق تنها چند هفته پس از سالگرد حمله غیرقانونی ولادیمیر پوتین به اوکراین است. هیچ یک از این دو جنگ از سوی سازمان ملل متحد به عنوان درگیری‌های مجاز یا مشروع برسمیت شناخته نشدند. هر دو جنگ با ویرانی عظیم و تلفات هنگفت همراه بوده اند.

براساس نظرسنجی‌ای انجام شده تهاجم و اشغال بوش – بلر به عراق و پیامد‌های آشفته آن جان بیش از یک میلیون غیر نظامی عراقی را گرفته است. نیرو‌های ایالات متحده مرتکب جنایات جنگی بی شماری شدند از جمله شکنجه سربازان اسیر. در بازداشتگاه ابوغریب در نزدیکی بغداد افسران آمریکایی با نقض کنوانسیون‌های ژنو زندانیان عراقی را تحقیر کردند. این تهاجم مقاومت گسترده‌ای را برانگیخت، اما تاکتیک‌های ضد شورش ایالات متحده شامل یورش به روستا‌ها بود که منجر به قتل عام غیرنظامیان غیرمسلح شد.

جهان به جنگ بوش – بلر با مخالفت واکنش نشان داد، اما تقریبا هیچ اقدامی علیه آن انجام نداد. هیچ تحریمی از سوی دولت‌ها علیه امریکا یا بریتانیا اعمال نشد.

هیچ بازپرسی‌ای از سی دادگاه کیفری بین المللی برای تعقیب جنایات جنگی رخ داده صورت نگرفت. برخی از سازمان‌های حقوق بشری خواستار کیفرخواست بلر به اتهام ارتکاب جنایت تجاوز شدند، اما هیچ دولتی با هیچ قطعنامه‌ای به سازمان ملل مراجعه نکرد تا پرونده جنایی علیه آنان باز کند.

اکنون واکنش بسیار متفاوت به جنگ غیرقانونی ولادیمیر پوتین علیه اوکراین را در نظر بگیرید. تقریبا هر دولت غربی با پیروی از رهبری ایالات متحده صادرات روسیه را تحریم کرده است. دارایی‌های مالی روسیه در بانک‌های ایالات متحده مسدود شده اند. قایق‌های تفریحی و سایر اموال دوستان پوتین توقیف شده و سپس چند روز پیش دادگاه کیفری بین‌المللی حکم بازداشت پوتین را به دلیل جنایات جنگی مربوط به اخراج غیرقانونی کودکان از اوکراین صادر کرد.

تضاد در واکنش جهانی به دو جنگ آموزنده است. هیچ چیز بهتر از این تفاوت بین قدرت بین المللی ناچیز روسیه و ایالات متحده را نشان نمی‌دهد.

برای پوتین این تحقیر آمیز است. او ممکن است دوست داشته باشد کشورش را به عنوان یک ابرقدرت در نظر بگیرد، اما در واقعیت روسیه فراتر از داشتن یک زرادخانه عظیم هسته‌ای نفوذ جهانی اندک و دوستان خارجی کمی دارد. پوتین به دلیل تلاش برای بازسازی یک امپراتوری قدیمی با تصرف زمین و ارعاب دولت‌ها در مرز‌های غربی و جنوبی روسیه به طور گسترده مورد انتقاد قرار می‌گیرد.

ایالات متحده به نوبه خود سبک جدیدی از امپراتوری غیرسرزمینی را با موفقیتی بزرگ اداره می‌کند. این کشور از نفوذ سیاسی و اقتصادی عظیمی در هر قاره‌ای برخوردار است بر سیستم مالی بین المللی تسلط دارد و ۷۵۰ پایگاه نظامی را در بیش از ۸۰ کشور جهان را اداره می‌کند. بخش عمده جهان جرات مخالفت با دستورالعمل واشنگتن را ندارند.

برخی از تحلیلگران استدلال می‌کنند که اگر روسیه در جنگ کنونی خود علیه اوکراین متحمل شکست شود اروپا می‌تواند برای اولین بار در تاریخ از یک سیستم پسا امپراتوری از روابط صلح آمیز و خودمختاری در این قاره برخوردار شود.

سازمان پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) در سال ۱۹۴۹ آغاز شد و هنوز تا حدی به عنوان ابزاری برای هژمونی ایالات متحده در اروپا به حیات خود ادامه دارد. متحدان ایالات متحده ممکن است از شرکت در عملیات نظامی آن کشور خودداری ورزند همان کاری که فرانسه و آلمان جسورانه در سال ۲۰۰۳ میلادی در مورد عراق انجام دادند، اما آنان به طور علنی چنین اقداماتی را غیرقانونی نمی‌دانند یا خواستار تحریم نمی‌شوند.

اروپایی‌ها و برخی آمریکایی‌ها از جمله مقام‌های ارشد پیشین و کنونی که علیه گسترش ناتو پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی استدلال می‌کردند یا حتی از انحلال این اتحاد در حال حاضر که دشمن رفته بود دفاع کرده بودند هرگز به اهداف خود نرسیدند. کشور‌های بالتیک و لهستان خواهان حفاظت از چتر امپراتوری آمریکا بودند چتری که مجتمع نظامی -صنعتی ایالات متحده به هیچ وجه قرار نبود از آن دست بکشد.

به همان اندازه پیشنهاد ناتو در این باره که فدراسیون روسیه به آن پیمان بپیوندد و در نتیجه آشتی پس از جنگ سرد را ترویج کند نیز دست نیافتنی بود. قرار نبود این گونه شود. حتی اگر رهبران روسیه از جمله “میخائیل گورباچف” و “بوریس یلتسین” مایل به پایان دادن به تقسیم اروپا بودند واشنگتن ائتلاف را به روی عضو جدیدی که می‌تواند با ظرفیت بالقوه هسته‌ای ایالات متحده مطابقت داشته باشد و ممکن است اولویت‌های سیاسی آن را زیر سوال ببرد باز نمی‌کردند.

اکنون سه دهه پس از فروپاشی اتجاد جماهیر شوروی نشانه‌هایی وجود دارد که جهان تک قطبی تحت تسلط ایالات متحده ممکن است به پایان برسد. رقیب اصلی روسیه پوتین نیست بلکه چینی است که به طور فزاینده‌ای اعتماد به نفس دارد. رهبران در جنوب جهانی نیز در حال تحرک هستند. در اولین موج شوک ناشی از تجاوز روسیه به اوکراین در فوریه سال گذشته بیش از ۱۴۰ کشور عضو سازمان ملل به محکومیت آن رای دادند، اما در مجموع تنها حدود ۴۰ کشور در اعمال تحریم روسیه به آمریکا پیوسته اند. از آنجایی که غرب به خصوص امریکا اوکراین را با سخت افزار نظامی پر می‌کند این تصور که صرفا به دفاع از اوکراین کمک می‌کند برای بسیاری از کشور‌های آسیایی، آفریقایی و آمریکای لاتین که گمان می‌کنند هدف نهایی غرب تغییر رژیم در کرملین است مشکوک به نظر می‌رسد.

نتیجه نظرسنجی‌ای صورت گرفته توسط شورای روابط خارجی اروپا (ECFR) نشان می‌دهد که افکار عمومی در چندین کشور کلیدی تغییر قابل توجهی را از خود نشان داده اند. مردم خواهان پایان سریع جنگ در اوکراین هستند حتی اگر این به معنای دست کشیدن اوکراین از آرزو‌های مورد حمایت غرب برای پیروزی و پذیرش از دست دادن موقت برخی از مناطق باشد. این تنها شهروندان چینی اقتدارگرا نیستند که این گونه فکر می‌کنند. شهروندان هند و ترکیه نیز همین نظر را دارند. “جوزپ بورل” مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا ماه گذشته در کنفرانس امنیتی مونیخ گفته بود:”من می‌بینم که روایت روسیه تا چه اندازه قدرتمند است”. “امانوئل مکرون” رئیس‌جمهور فرانسه گفته بود:”از این که تا چه اندازه اعتبار مان را در جنوب جهانی از دست می‌دهیم” شوکه شده است.

برخی از جنگ سرد جدید این بار بین غرب و چین می‌ترسند. با نگاهی به ده سال آینده دیگران انتظار دارند جهانی چند قطبی را ببینند که در آن کشور‌ها تحت فشار قرار نگیرند تا مجبور شوند خود را با یک طرف علیه طرف دیگر هماهنگ کنند. در هر صورت، علیرغم ظهور مجدد قدرت ایالات متحده در اروپا در نتیجه جنگ در اوکراین دوران برتری ایالات متحده در سایر نقاط جهان ممکن است به زودی به پایان برسد.

ما را در
گوگل نیوز دنبال کنید